طوطی

برای خودم

۱۳۸۵ دی ۱۳, چهارشنبه

برای روز میلاد تن خود … منه آشفته رو تنها نزاری

دیشب سرمو که گذاشتم رو بالش ، این ترانه سیاوش قمیشی نمیدونم به چه مناسبت و به چه دلیلی هجوم آورد به مغزم :d
اولش که مهم نبود، یاد یک آهنگی افتاده بودم که یک زمانی خوشم میومد. با خودم زمزمه میکردم و همه چیز رو به راه بود. بدبختی از اونجایی شروع شد که دیدم حدود یک ساعتی گذشته ولی آهنگه هنوز داره تو مخیله پخش میشه.مثلا اومدیم بخوابیم هااا
. این طوری که نمیشه. ولی مگه ول میکرد. دیگه اعصابم هم خورد شده بود، ولی هیچ کنترلی روی ذهنم نداشتم. اصلا انگار صاحب این کله صاحب مرده من نیستم. ول کن نبود، حتی اون قسمتهایی که شعرش یادم نبود آهنگش پخش میشد .

صبح که بیدار شدم یاد دیشب افتادم ، خوبه پس بالاخره یه جایی تموم شده بود:d.

پ.ن: تصمیم داشتم فقط مطالب و شعرهایی رو که دوست داشتم اینجا بنویسم، ولی خوب دیگه...

برچسب‌ها:

2 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

سلام. ممنون كه سر زدي. اين blogspot با من كلا لجه. خوب باز نمي‌شه برام.
اين حالتي كه تو پستت نوشتي براي دكتر هم چندين بار پيش اومده. كاريش نمي‌شه كردوو بايد اينقدر صبر كني‌ تا DJ توي مغزت خوابش بگيره و مهموني رو نموم كنه.

۱۶ دی ۱۳۸۵ ساعت ۱۵:۴۱  
Anonymous ناشناس گفت...

baba tahgsire man nist bekhoda.. tu in blogspot nemishe farsi comment gozasht cheraaaaa...
commente ghablim in bud:
salam.. mamnun ke sar zadi.. in blogspot ba man kollan laje.. khub baz nemishe baram.. in halati ke tu postet neveshti baraye doctor ham chandin bar pish umade. karish nemishe kard. bayad inghadr sabr koni ta DJe tuye maghzet khabesh begire va mehmuni ro tamum kone....

۱۷ دی ۱۳۸۵ ساعت ۱۶:۵۸  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی